3 شمیم ظهور 4 |
به ما نگفتند…………
راستش را به ما نگفتند یا لااقل
همه ی راست را به ما نگفتند
.گفتند تو که بیایی خون به پا می کنی، جوی خون به راه می اندازی و از کشته پشته می سازی و ما را از ظهور تو ترساندند…ما از همان کودکی تو را دوست داشتیم ،با همه ی فطرتمان به تو عشق می ورزیدیم و با همه ی وجودمان بی تاب آمدنت بودیم.امّا ………اما کسی به ما نگفت که چه گلستانی می شود جهان، وقتی تو بیایی……همه پیش از اینکه نگاه مهر گستر و دست های عاطفه ی تو را توصیف کنند،شمشیر تو را نشانمان دادند……….آری ،برای اینکه گل ها و نهال ها رشد کنند،باید علف های هرز را وجین کرد واین جز با داسی برنده و سهمگین، ممکن نیست………آری ،برای اینکه مظلومان تاریخ نفسی به راحتی بکشند،باید پشت و پوزه ی ظالمان و ستمگران را به خاک مالید و نسلشان را از روی زمین برچید………آری، برای اینکه عدالت بر کرسی بنشیند،هر چه تخت ستم آلوده ی سلطنت هست را باید واژگون کرد و به دست نابودی سپرد…………و اینها همه همان معجزه ای است که تنها از دست تو برمی آید و تنها با دست تو محقّق می شود………اما مگر نه اینها همه مقدّمه است برای رسیدن به بهشتی که تو بانی آنی، آن بهشت را کسی برای ما ترسیم نکرد……کسی به ما نگفت که آن ساحل امید که در پس این دریای خون نشسته است، چگونه ساحلی است؟!…………کسی به ما نگفت که وقتی تو بیایی: « دل های بندگان را آکنده از عبادت و اطاعت می کنی و عدالت بر همه جا دامن می گسترد و خدا به واسطه ی تو دروغ را ریشه کن می کند و خوی ستمگری و درندگی را محو می سازد و طوق ذلّت و بردگی را از گردن خلایق بر می دارد. ( بحار الانوار،ج 51،ص 75 )………………به مانگفتند که وقتی تو بیایی:« ساکنان زمین و آسمان به تو عشق می ورزند ،آسمان بارانش را فرو می فرستد ،زمین ،گیاهان خود را می رویاند……و زندگان آرزو می کنند که کاش مردگانشان زنده بودند و می دیدند که خداوند چگونه برکاتش را بر اهل زمین فرو می فرستد.( بحار الانوار،جلد51،ص 104 )…………به ما نگفتند که وقتی تو بیایی :« همة امت به آغوش تو پناه می آورند ،همانند زنبوران عسل به ملکه ی خویش و تو عدالت را آنچنان که باید و شاید در پهنه ی جهان می گستری و خفته ای را بیدار نمی کنی و خونی را نمی ریزی.( منتخب الاثر ،ص 478 ) …………به ما نگفتند که وقتی تو بیایی: اموال را چون سیل جاری می کنی و بخشش های کلان خویش را هرگز شماره نمی کنی.( صحیح مسلم، جلد 8، ص185 )…………به ما نگفتند که وقتی تو بیایی: رفاه و آسایشی می آید که نظیر آن پیش از این نیا مده است . مال و ثروت آنچنان وفور می یابد که هر که نزد تو بیاید ، فوق تصورش دریافت می کند.( البیان ،ص 173 )…………به ما نگفتند که وقتی تو بیایی: هیچ کس فقیر نمی ماند و مردم برای صدقه دادن به دنبال نیازمند می گردند و پیدا نمی کنند. مال را به هرکه عرضه می کنند ، می گوید: بی نیازم .(مسند احمد،ج 2،ص 530 )………………ای محبوب ازلی و ای معشوق آسمانی !……
ما بی آنکه مختصات آن بهشت موعود را بدانیم و مدینه ی فاضله ی حضور تو را بشناسیم تو را دوست می داشتیم و به تو عشق می ورزیدیم ، که عشق تو با سرشت ها عجین شده بود و آمدنت طبیعی ترین و شیرین ترین نیازمان بود…………ظهور تو بی تردید بزرگترین جشن عالم خواهد بود و عاقبت جهان را ختم به خیر خواهد کرد…………مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
………که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید………از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش………زده ام فالی و فریاد رسی می آید……………( اثری از سید مهدی شجاعی )¤ نویسنده: خادم المهدی